کد خبر 1117417
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۳
شهید سید هادی نصرالله

خواستم دستم را دراز کنم و دستمال کاغذی بردارم و عرق روی چشم و صورتم و دست کم شیشه های عینکم را تمیز کنم. اما در یک لحظه به ذهنم رسید که ممکن است بهضی شبکه‌ها برنامه تولیدی خود را به اسراییل بفروشند

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، روز ۲۱ شهریور ۱۳۷۶ شمسی، دو تن از رزمندگان حزب الله در حمله به یکی از مواضع ارتش اسرائیل در منطقه "جبل الرفیع" در جنوب لبنان به شهادت رسیده و پیکر آنان به دست نیروهای اسرائیلی افتاد. تلویزیون اسرائیل تصویر خون آلود آنان را به نمایش گذاشت و به سرعت مشخص گردید که یکی از این دو تن، "سید هادی" فرزند سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله می باشد. مدتی بعد، پیکر تعدادی از شهدای مقاومت، که سید هادی نیز یکی از آنان بود، به لبنان بازگردانده شد. بعدها یکی از یاران سید حسن نصرالله درباره آن روزها چنین گفت: «خبر شهادت سید هادی و سه نفر از همرزمانش را روز جمعه ای به او اطلاع دادند که فردای آن روز قرار بوده مراسم پرشوری با حضور توده مردم به منظور همبستگی با مقاومت برگزار شود. این مراسم طبق سنت های نوگرایانه شیعه با عزاداری برای امام حسین آغاز میشود و مراسم تعزیه خوانی نام دارد. سید حسن نصرالله به من گفت : سعی کردم با لغو مجلس عزاداری، برنامه مراسم را تغییر دهم تا برخی گمان نکنند به خاطر هادی و همرزمان او ترتیب داده شده است. این شیوه مناسبی برای استقبال از پیکرهای شهدا نیست. بر شهید نباید گریست. شهید الگو و اسوه و مایه عزت و سربلندی امت است.
 

طبق برنامه قرار بود بعد از مراسم عزاداری سخنرانی کنم. هنگامی که پشت تریبون قرار گرفتم با ده‌ها دوربین تلویزیونی با نورافکن های قوی روبرو شدم. گرما فوق العاده طاقت فرسا بود، بویژه اینکه نورافکن ها گرمای زیادی تولید میکردند و به چشم انسان آسیب میرساندند مخصوصاً برای من که از عینک استفاده میکردم، خیلی دشوار بود. لحظاتی بعد از شروع سخنرانی احساس کردم چیزی نمی‌بینم. از شدت گرما عرق از سرو صورتم سرازیر شده بود و شیشه های عینکم را پوشانده بود. خواستم دستم را دراز کنم و دستمال کاغذی بردارم و عرق روی چشم و صورتم و دست کم شیشه های عینکم را تمیز کنم. اما در یک لحظه به ذهنم رسید که برخی از رسانه ها هویت بیگانه دارند و ممکن است برنامه تولیدی خود را به اسراییل بفروشند و همه گمان کنند که من برای فرزندم گریه می‌کنم. بنابراین ترجیح دادم صورتم خیس بماند، ولی به دست دشمن بهانه ندهم که بگوید پدر داغدیده، پشت تریبون ایستاده بود و برای جوان ارشد خویش گریه می‌کرد و در عین حال دیگران را به شهادت فرا می‌خواند. من یکی از خانواده‌های شهدا بیش نیستم.»

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 15
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 5
  • شرقی IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    23 1
    به قول آن معترض لبنانی فرق است میان کسی که فرزندش را فدای کشور می کند با کسی که کشور را فدای فرزندانش می کند. برخی ها در داخل به شهدای ما توهین کرده و حتی نام آن ها را از کوچه ها برداشتند. ما فراموش نمی کنیم. جواب این کار را خواهید گرفت.
  • IR ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    20 1
    خدا رحمتش کنه
  • IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    12 1
    و زنده و پایدار باد چنین مردی و فراوان باد مردانی چنین
  • IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    18 1
    خدا انشاءالله اجری عظیم به ایشون و پدر بزرگوارش بدهد
  • IR ۱۵:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    8 1
    مرد بزرگ. پیرو پدرش علی ع
  • IR ۱۵:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    8 1
    خداوند انسانهای بزرگ را آزمایش های بزرگ می کند و در صورت موفقیت پاداش بزرگ هم می دهد
  • مهدی IR ۱۶:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    12 1
    بین آقازاده های ایران هم اگر شهید هست لطفا معرفی کنید
  • Mjp IR ۱۶:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    44 4
    درودبرسید شجاع مقاومت بااین همه صبروطاقتش
    • IR ۲۰:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
      15 1
      درود بر ملت ایران که در نهایت سختی روزگار میگذرانن
    • IR ۰۶:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
      1 0
      درود بر ام القرای جهان اسلام که سختی را سخت درنوردیده است
  • حسین IR ۲۱:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    17 1
    درود خدا بر سید حسن که اسوه مقاومت است و درود خدا بر مجاهدان راه حق
  • IR ۲۱:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    12 1
    درودخدابرصبروایمان این سیدبزرگواروجهادگر...
  • مهدی IR ۲۲:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
    10 1
    بین آقازاده های ایران هم اگر شهید هست لطفا معرفی کنید
  • IR ۰۰:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
    7 1
    ماشاءالله به سیدحسن... سیدالمقاومة... حفظه الله
  • مصطفی IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
    0 0
    همین صلابت و بزرگی سید حسن دشمنان بشریت را به وحشت انداخته.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس